هر مسیری، با آدمهاش تعریف میشه.
وقتی به پشت سرم نگاه میکنم، اتفاقها مهم بودن، پروژهها و شرکتها مهم بودن…
ولی راستش، چیزی که بیشتر از همه توی ذهن و دلم مونده، آدمها بودن.
همیشه برام جالبه؛ یه لحظه کوتاه با یه نفر میتونه کل نگاهت رو به دنیا عوض کنه. یکی فقط یه جمله میگه و اون جمله میشه چراغ مسیرت. یکی دیگه، سالها کنارته و حضورش میشه ستونِ موندگاری برای همه چیزی که ساختی.
اینجا میخوام از اونها بگم.
از رفیقایی که توی شبهای سخت پروژهها کنارم موندن.
از همکارایی که با یه لبخند یا یه دعوا، مسیر یه تیم رو تغییر دادن.
از استادایی که بهم یاد دادن یادگیری هیچوقت تموم نمیشه.
از آدمهایی که فقط یه بار دیدمشون، اما اثرشون هنوز هست.
برای من، «آدمها» فقط اسم یا عکس نیستن. هرکدوم یه قصهان. قصهای که گاهی با موفقیت گره خورده، گاهی با شکست، گاهی با خنده و گاهی با اشک.
ولی همهشون یه ویژگی مشترک دارن: ردشون روی زندگی من پاک نمیشه.
اینجا قراره تکتکشون رو معرفی کنم.
بهعنوان بخشی از داستان من؛ همونطوری که حسش کردم، همونطوری که یاد گرفتم.