از زمانی که یادم میاد احمدرضا یه بچه‌ی پرانرژی، با چشم‌های پر از شوق یاد گرفتن بوده، از ۱۳ سالگی سرش رو توی دنیای HTML و CSS فرو کرده بود و هر روز می‌خواست یه چیز تازه کشف کنه.

وقتی دوره تخصصی وب رو سال ۹۰ برگزار کردم، تازه ۱۵ سالش بود، اومد و شرکت کرد. اون‌جا بود که فهمیدم این فقط یه علاقه گذرا نیست. اشتیاقش واقعی بود، از اون مدل‌هایی که آدم رو یاد خودش در روزهای اول می‌اندازه.

خیلی زود شد جدی‌ترین عضو «طراحی آنلاین».
اون روزها هیچ‌چیز راحت نبود؛ نه پروژه‌ها، نه منابع، نه امکانات. اما احمدرضا از همون اول، از جون و دل مایه می‌ذاشت. هر کاری دستش می‌رسید، جوری انجام می‌داد که انگار همه‌چیز به اون بستگی داره.

سال‌ها گذشت…
تمرین‌هاش، شکست‌هاش، شب بیداری‌های پشت مانیتور و کدنویسی مداوم، همه شد پله‌هایی برای رشد. امروز که به مسیر نگاه می‌کنم، احمدرضا دیگه اون نوجوان پرشور نیست؛ حالا یکی از بهترین فرانت‌اند دولوپرهای ایرانه. کسی که با بزرگ‌ترین برندها کار می‌کنه و خروجی‌هاش، هم سطح بین‌المللی دارن و هم امضای شخصی خودش رو.

برای من، احمدرضا فقط یه رفیق، همکار یا یه برنامه‌نویس قوی نیست.
نماد اینه که اگه کسی واقعاً عاشق یادگیری باشه، هیچ‌چیزی جلوش نمی‌ایسته. از بچه سیزده‌ساله‌ای که با HTML شروع کرد، تا جوان ۲۷ ساله‌ای که حالا جزو حرفه‌ای‌ترین‌هاست، همه‌اش یک داستانه: داستان رشد با اشتیاق.

اگر بخوام خلاصه بگم: احمدرضا برای من همیشه یادآور این بوده که “عشق به یادگیری، بزرگ‌ترین سرمایه آدمه.”