بخش هشتم: خودرهبری

وقتی باید با خودت قرار بذاری، و بهش وفادار بمونی

الان دیگه تقریباً می‌دونی کی هستی، چه مدلی فکر می‌کنی، چه قصه‌ای از خودت تو ذهنت می‌چرخه، و کجاها انرژی کم میشه یا ساخته می‌شه.

ولی همهٔ اینا یه سؤال رو به‌وجود میاره:

وقتی هیچ‌کس بالا سرت نیست، نه مدیری، نه مربی، نه مشوقی… چه کسی تو رو هل میده؟

جوابش یه مفهوم جدیه: خودرهبری.

خودرهبری یعنی چی؟

نه شعار انگیزشی‌ه، نه خودانضباطی خشک. خودرهبری یعنی:

توانایی هدایت خودت، در مسیر هدفی آگاهانه، با احترام به ریتم و واقعیت خودت.

یعنی نه وابسته‌ای، نه بی‌ربط. نه فقط اجرا می‌کنی، نه فقط رها می‌شی.

✨ یعنی بلدی از درونت حرکت تولید کنی، نه فقط از بیرون دستور.

فرق خودرهبری با خودکنترلی

  • خودکنترلی یعنی جلوی وسوسه‌ها رو گرفتن.
  • خودرهبری یعنی ساختن مسیر، حتی وقتی وسوسه‌ای در کار نیست.

📌 خودکنترلی می‌گه “نکن”. خودرهبری می‌گه “چرا انجام بدی؟ به کجا وصله؟“

سه پایه اصلی خودرهبری

۱. وضوح در نیت

یعنی بدونی واقعاً چرا داری کاری رو انجام می‌دی، نه فقط چون باید.

سؤال‌ مهم:

“این کاری که می‌کنم، چه نسبتی با چیزی که می‌خوام بشم داره؟“

۲. وفاداری به قرار با خود

یعنی اگه گفتی هر روز ۱۰ دقیقه می‌نویسم، نه برای نتیجه، بلکه برای احترام به حرفت با خودت، انجامش بدی.

🧠 خودرهبری از همین قرارهای کوچیک شروع می‌شه.

۳. مواجهه صادقانه با لغزش

یعنی اگه یه روز نشد، خراب کردی، جا زدی… به‌جای سرزنش، بررسی کنی:

“چی شد؟ چی لازم داشتم؟ کجا رو دست‌کم گرفتم؟”

📌 رهبر واقعی، از لغزش نمی‌ترسه؛ اونو تبدیل به بینش می‌کنه.

چطور خودرهبری رو تمرین کنیم؟

۱. با یه قول کوچیک شروع کن

نه قولی که بترسی نشه. یه چیزی که شدنی باشه، ولی مهم.

مثلاً:

  • هر روز ۵ دقیقه نوشتن
  • هر شب خاموش کردن گوشی نیم ساعت قبل خواب
  • هر هفته یک گفت‌وگوی معنادار

🎯 مهم اینه که این قول «نشونه‌ای از احترام به خودت» باشه.

۲. دفتر “ردپا” داشته باش

هر شب، خیلی کوتاه بنویس:

  • امروز چی گفتم انجام می‌دم؟
  • انجام دادم؟ چرا / چرا نه؟
  • فردا چی یادم باشه؟

این یه نوع گفت‌وگوی مداوم با خودته. نه قضاوت. فقط نگاه و یادآوری.

۳. مرز بین شفقت و مماشات رو بشناس

  • شفقت = “امروز نشد، مشکلی نیست، فردا دوباره ادامه می‌دم.”
  • مماشات = “بی‌خیال دیگه. مهم نیست. ولش کن.”

📌 خودرهبری یعنی بلد باشی هم مهربون باشی، هم جدی. نه با خشونت، نه با رهاسازی.

تجربه شخصی

من یه بازه‌ای بود که برای خودم هر هفته یه چالش کوچیک طراحی می‌کردم. ولی یه هفته که سرم شلوغ شد، سه‌تا از اون چالش‌ها رو انجام ندادم. احساس شرمندگی، تنبلی…

ولی بعد نشستم با خودم نوشتم:

“اگه کسی دیگه بود که دوستش داشتم، باهاش چطور حرف می‌زدم؟”

و جواب این شد:

“خسته بودی. ولی قولتو فراموش نکن. همین امروز از نو.”

اون روز، مهم‌ترین تمرین خودرهبری من بود: بازگشت با مهربونی، نه با انتقام از خودم.

جمع بندی مهدی طور

خودرهبری یعنی:

  • ساختن مسیر شخصی، نه منتظر بودن برای راهنمای بیرونی
  • وفاداری به قول‌هایی که به خودت دادی
  • اصلاح با آگاهی، نه سرزنش
  • و مهم‌تر از همه: یادگیری همزمان «رحم» و «ریتم»

🟢 تمرین امروز:

یه قول ساده، شفاف، اجرایی، برای خودت تعیین کن که تا ۳ روز آینده انجام بدی. نه برای نتیجه، فقط برای تمرین وفاداری.

بعد، یه دفترچه بذار کنار تخت. هر شب، سه جمله بنویس:

  1. امروز چطور بودم با اون قول؟
  2. چی یاد گرفتم؟
  3. فردا چطور می‌خوام باشم؟

تو بخش بعد، می‌ریم سراغ «رابطه با دیگران در مسیر رشد» – وقتی نه می‌خوای تنها بمونی، نه می‌خوای وابستگی باشی.