بخش چهارم: مدیریت انرژی
وقتی باید با بدن و روانت هممسیر شی، نه فقط با تقویمت
تو سه بخش قبل، با خودت آشنا شدی: با تصویرت، با گذشتهت، با ذهنیتهات.
اما حالا وقتشه بری سراغ سوخت مسیر.
چیزی که اگه نباشه، نه خودشناسی کمک میکنه، نه برنامهریزی، نه اراده.
اسمش هست: انرژی.
چرا انرژی مهمتر از زمانه؟
چون زمان یه ظرفه، ولی انرژی اون چیزیه که میذاری توی ظرف.
تو ممکنه ۸ ساعت وقت داشته باشی، ولی اگه خسته، کلافه یا سردرگم باشی، اون ۸ ساعت هیچ کمکی بهت نمیکنه.
📌 تو بهرهوری نداری، اگه انرژی نداری، حتی اگه برنامهت عالی باشه.
انرژی فقط فیزیکی نیست
تو چند نوع انرژی داری:
- جسمی – خواب، تغذیه، حرکت، نور، لمس
- ذهنی – تمرکز، توجه، اولویتبندی، حواس
- عاطفی – حال، رابطه، خشم و دوستداشتن
- معنایی – حس ارتباط، معنا، جهت داشتن
✨ یه روز که خستهای ولی نمیدونی چرا، شاید یکی از این لایهها خالی شده، نه فقط بدنت.
چرخه طبیعی انرژی رو بشناس
تو «ماشین» نیستی. نمیتونی صبح تا شب، هفتهبههفته، با یه ریتم یکسان کار کنی.
- بعضی روزها ریتمت سریعه، بعضی کند
- بعضی ماهها بیرونگرایی، بعضی ماهها درونگرا
- بعضی ساعتها مناسب تصمیمه، بعضی ساعتها فقط تماشا
🧭 مدیریت انرژی یعنی دیدن این ریتمها، نه جنگیدن باهاشون.
چطور نقشه انرژی خودت رو پیدا کنی؟
۱. ثبت انرژی روزانه
سه روز پیاپی، صبح، ظهر، عصر و شب، از خودت بپرس:
“الان انرژیم از ۰ تا ۱۰ چه نمرهایه؟ و چرا؟”
بعد از سه روز، الگوها شروع میکنن خودشون رو نشون دادن.
۲. فهرست انرژیسازها و انرژیبرها
یه جدول بکش با دو ستون:
چیزهایی که بهم انرژی میدن | چیزهایی که ازم انرژی میگیرن |
---|---|
- | - |
پرش کن. بیسانسور. حتی اگه چیز کوچیکی باشه مثل «بوی قهوه» یا «لبخند یه نفر» یا حتی «گفتوگوهای بیحاصل واتساپ»
✨ از همینجا میفهمی کجاها باید انتخاب کنی، نه تحمل.
۳. ردیابی زمانهای ریکاوری طبیعی
سؤال ساده:
“آخرین باری که واقعاً بازسازی شدم کی بود؟ کِی بود که از ته دل حس کردم شارژ شدم، نه فقط استراحت کردم؟”
جواب این سؤال، طلاییترین زمانهای تو رو نشون میده.
📌 خیلی وقتا ما فقط «خاموش» میشیم، و «بازسازی» در کار نیست.
انرژی در دل کار، نه بعد از کار
اشتباه بزرگ اینه که فکر میکنیم:
“اول کار کنم، بعداً استراحت میکنم.” “بعد از این پروژه یه نفسی میکشم…”
ولی توسعه فردی یعنی طراحی «ریتم» نه امید به یه وقت نامعلوم برای بازیابی.
✨ انرژی باید وسط زندگی باشه، نه کنار زندگی.
تجربه شخصی
من یه مدت زیادی، فقط با زمان مدیریت میکردم. برنامهریزی، هدفگذاری، تایمبلاک…
ولی همیشه وسط روز، وسط پروژه، یه جایی انرژیم میپرید. بیهیچ دلیل.
تا فهمیدم:
“من برنامه داشتم، ولی سوخت نداشتم.”
از اون روز، شروع کردم به چککردن انرژی، نه فقط کارها. و جالبه: حتی از کار هم انرژی گرفتم و «زندهتر» رفتم جلو.
جمع بندی مهدی طور
مدیریت انرژی یعنی:
- دیدن بدن، روان، حس، و معنا بهعنوان منابع سوخت
- ساختن ریتم بهجای فشار
- شناختن انرژیسازها و مرزبندی با انرژیبرها
- و مهمتر از همه: حفظ حضور، نه فقط افزایش عملکرد
🟢 تمرین امروز:
تا فردا شب، هر ۴ ساعت از خودت بپرس:
“الان انرژیم چقدره؟ چی بهش کمک کرده؟ چی کمش کرده؟”
یه نقشهی کوچک از خودت بساز. این نقشه، کلید مسیر بعدیته، نه فقط ابزار مدیریت زمان.
تو بخش بعد، میریم سراغ ساختن عادتهای هوشمند، وقتی بدون فشار، یه تغییر واقعی شکل میگیره.