بخش سوم: مدل ذهنی
اون فیلتر نامرئی که دنیاتو شکل میده
اگه دو بخش قبل رو خونده باشی، الان یه تصویر روشنتری از «خودت» داری. نه اون تصویری که توی شبکههای اجتماعی نشون میدی، بلکه اون آدمی که تو انتخابها، انرژیها، خاطرهها خودش رو نشون میده.
حالا وقتشه بری به یه لایه عمیقتر: مدل ذهنی.
اون چیزی که مثل یه عینک، رو چشمت نشسته و تمام دنیا، خودت، آدمها، آینده و حتی خدا رو از پشتش میبینی.
مدل ذهنی یعنی چی؟
ساده بگم:
مدل ذهنی یعنی اون ساختارهای پنهان در ذهنت، که تعیین میکنن چطور دنیا رو “درک”، “تعبیر” و “واکنش” نشون بدی.
مدل ذهنی، نه باور سطحیه، نه فکر زودگذر. یه ترکیب از تجربه، تفسیر، عادت، ترس، امید، منطق، و خیاله.
✨ مدل ذهنی، خودِ فکر نیست. فیلتر فکر کردنه.
مثالهای واقعی از مدلهای ذهنی
- اگه مدلت اینه که “دنیا یه جای رقابتیه”، حتی مهربونی آدمها رو به چشم حیله میبینی.
- اگه فکر میکنی “اگه اشتباه کنم، پس شکست خوردم”، هیچوقت چیزی رو از ته دل شروع نمیکنی.
- اگه با این مدل پیش میری که “همه باید منو دوست داشته باشن”، هر «نه»ی کوچیکی میتونه متلاشتت کنه.
📌 خیلی وقتا مشکل از واقعیت نیست، از مدل ذهنیه که باهاش واقعیت رو دیدی.
چطور مدل ذهنیتو کشف کنی؟
۱. ببین کجا سریع قضاوت میکنی
هر جا بیمکث میگی:
- “این آدم تنبله”
- “این کار شدنی نیست”
- “فلانی یهجور خاصیه” اونجا یه مدل ذهنی پنهانه.
بپرس:
“چی تو ذهنم باعث میشه اینقدر سریع تصمیم بگیرم؟“
۲. گوش بده به «باید»های درونت
هر وقت یه صدای درونی گفت:
- “باید موفق باشم…”
- “نباید اشتباه کنم…”
- “اگه سخت تلاش نکنم، هیچی نمیشه…”
اونجا پشتش یه مدل ذهنیه که داره هدایتت میکنه.
✨ سؤال طلایی:
“اگه این باید وجود نداشت، چه چیزی ممکن میشد؟“
۳. دنبال الگوهای احساسی آشنا باش
مثلاً:
- همیشه بعد از موفقیت، دچار بیانگیزگی میشی؟
- هر بار کسی انتقاد میکنه، درونت فرو میریزی؟
- وقتی کسی کمک میکنه، معذب میشی؟
اینها نشونههاییان از مدلهای ذهنی فعال مثل:
- “من ارزشم به نتیجهمه”
- “اشتباه = بیارزشی”
- “وابستگی یعنی ضعف”
میتونی مدل ذهنی رو عوض کنی؟
آره، ولی نه با شعار. با دیدن + تجربه تازه.
مدل ذهنی رو نمیشه «پاک» کرد، ولی میشه با یه تجربه عمیق، سوراخش کرد.
📌 مثلاً اگه همیشه فکر میکنی مردم بهت کمک نمیکنن، کافیه یه نفر واقعاً، بدون انتظار، کنارت بمونه و تو اون لحظه یه لایه از مدل ذهنی فرو میریزه.
مدلهای ذهنی مفید برای رشد
هیچ مدلی مطلقاً درست نیست، ولی بعضیها مفیدترن برای توسعه:
- “هر چیزی یادگرفتنیه، حتی اگر طول بکشه”
- “خطا بخشی از حرکت به جلوئه، نه نشونه شکست”
- “همه آدمها رو نمیفهمم، ولی میتونم فضاشونو حس کنم”
- “همه چیز قطعی نیست، اما من میتونم انتخاب کنم کجا وایسم”
🧠 توسعه یعنی ساختن مدلهایی که بازتر، واقعبینانهتر، و انسانیترن.
تجربه شخصی
من سالها مدل ذهنیم این بود:
“اگه چیزی رو کامل نتونی انجام بدی، اصلاً شروع نکن.”
نتیجهاش؟ دهها پروژه نصفه، ایدههای توی کشو، و یه حس همیشگی از «ناکافی بودن».
یه روز وسط کار با یه تیم استارتاپی، دیدم دارن با نمونه اولیه ناقص میرن جلو، بازخورد میگیرن، اصلاح میکنن…
فهمیدم اونا دارن «با زندگی تمرین میکنن» ولی من داشتم فقط درست نوشتن پاسخنامه رو تمرین میکردم.
از اون روز، به خودم اجازه دادم: ناکامل، اما زنده جلو برم.
مجموعه مسیر، که الان داری میخونیش، بخشی از همین ناکاملی رو به جلو هستش. که با مدل ذهنی قبلی، شدنی نبود.
جمع بندی مهدی طور
مدل ذهنی یعنی:
- فیلترهای نادیدنی که همهچیز رو ازشون میبینی
- منبع خیلی از الگوهای تکراری در احساس و تصمیم
- چیزی که میشه بهش نور انداخت، دیدش، و بازطراحیش کرد
- و مهمتر از همه: یه فضا برای تنفس، نه یه زندان برای تکرار.
🟢 تمرین امروز:
یه تصمیم اخیرت رو پیدا کن، یکی که توش مردد بودی یا ناراحت. از خودت بپرس:
“چی تو ذهنم بود که باعث شد اینجوری تصمیم بگیرم؟ و اون فکر از کجا اومده؟ از تجربه؟ ترس؟ تکرار؟ کی توی ذهنم کاشتش؟”
تو بخش بعد، میریم سراغ انرژی. چطور انرژی رو مدیریت کنیم، نه زمان رو. چون رشد بدون انرژی، فقط فشار آوردنه.