بخش سوم: اخلاق و مرزها در مشاوره

جایی که باید “نه” گفت، حتی وقتی می‌شه “بله” گفت

اگه یه چیزی تو مسیر مشاوره هست که خیلیا جدی نمی‌گیرنش، ولی فرق مشاور حرفه‌ای و آماتور رو مشخص می‌کنه، اون «اخلاق» و «مرزها»ست.

این بخش شاید ابزاری در اختیارت نزاره، ولی یه جور ستون فقراته برای موندگاری‌ت تو این مسیر.

اول یه چیزو بگم: مشاوره یعنی رابطه

و هر رابطه‌ای بدون مرز، دیر یا زود یا فرسوده‌ت می‌کنه، یا می‌سوزونه‌ت.

اینجا قراره راجع‌به اون خط‌کشی‌های ظریفی حرف بزنیم که باید تو دلت روشن باشن، حتی اگه کسی ازت نپرسه.

مرز اول: صداقت، بدون وسوسه نمایش

تو جلسه‌ای می‌ری، کارفرما منتظر راه‌حل‌ه. اگه چیزی رو نمی‌دونی، بگو نمی‌دونی.

✋ مشاور واقعی، همه‌چیزدان نیست. ولی اونی که اداشو در میاره، نه‌تنها خودشو می‌سوزونه، بلکه به کارفرما هم ضرر می‌زنه.

🧠 اگه چیزی رو نمی‌دونی، بگو:

“اجازه بدید بیشتر بررسی کنم.” یا “این حوزه‌ای نیست که توش عمیق باشم، ولی می‌تونم کمک کنم درست ببینیدش.”

اعتماد، از همین لحظه‌ها ساخته می‌شه.

مرز دوم: تعهد، بدون وابستگی

تو قراره کمک کنی، همراه باشی، مراقب باشی… ولی قرار نیست وابسته شی.

وابستگی یعنی:

  • کارفرما بدون تو نتونه فکر کنه
  • تو نتونی از پروژه دل بکنی
  • رابطه تبدیل بشه به «نیاز عاطفی دوطرفه»

💡 مرز حرفه‌ای یعنی:

“من اینجام تا تو قوی‌تر تصمیم بگیری، نه اینکه همیشه بهم تکیه کنی.”

مرز سوم: پذیرش پول، نه هر نوع پیشنهادی

اگه هر پروژه‌ای رو فقط چون پول خوبی داره قبول کنی، خیلی زود از خودت دور می‌شی.

مشاور سالم، اینا رو می‌پرسه:

  • این کاری که می‌خوان ازم، در چارچوب تخصص منه؟
  • آیا می‌خوان واقعاً تغییر کنن یا فقط یه تأیید بیرونی؟
  • آیا قراره صدای من شنیده شه، یا فقط ازم استفاده شه؟

❌ نه گفتن به پروژه‌هایی که «بو» می‌دن، مهارته، نه جسارت.

مرز چهارم: مالک مسئله تو نیستی

خیلی وقتا کارفرماها تلاش می‌کنن بار تصمیم رو بندازن روی دوش مشاور:

  • “شما بگید چی‌کار کنیم”
  • “اگه جواب نداد چی؟ شما گفتید!”
  • “اگه بخوام اجرا کنم، باید خودتون باشید.”

ولی مشاور باید آروم و محترمانه یادآوری کنه:

“مسئولیت تصمیم با شماست. من کمک می‌کنم که شفاف، واقع‌بینانه و چندجانبه تصمیم بگیرید.”

🎯 مشاور خوب راه نشون می‌ده، ولی نمی‌ذاره سکان کشتی از دست مدیر خارج شه، حتی اگه بتونه.

مرز پنجم: افشای اطلاعات

تو به اطلاعاتی دست پیدا می‌کنی که شاید هیچ‌کس تو سازمان نمی‌دونه:

  • اختلافات داخلی
  • ضعف‌ها
  • عددهای واقعی
  • حتی رازهای شخصی آدم‌ها

🔒 مرز حرفه‌ای یعنی:

  • هیچ‌وقت اینا رو بدون اجازه جایی استفاده نکنی
  • حتی وقتی از پروژه خارج شدی، وفادار بمونی
  • حتی وقتی بهت ظلم شد، برنگردی اطلاعاتو علیه‌شون به‌کار ببری

🧭 آبروی حرفه‌ای مشاور، مثل اعتبار یه پزشک یا وکیل‌ه.

تجربه شخصی

تو یه پروژه که می‌تونست درآمد خوبی داشته باشه، بعد از دو جلسه فهمیدم هدف کارفرما «پیدا کردن راه‌حل» نیست، بلکه دنبال یه نفره که تأییدش کنه و بار تصمیمو بندازه گردنش.

بهش گفتم: “من اگه قرار باشه فقط تأییدت کنم، کمکت نمی‌کنم. من قراره چیزی که هست رو بگم، نه چیزی که دوست داری بشنوی.”

پروژه کنسل شد. ولی آرامشم موند.

و بعدها، همون آدم برگشت و گفت: “تو تنها کسی بودی که ازم چیزی نخواستی، ولی به دردم خوردی.”

جمع بندی مهدی طور

اخلاق در مشاوره یعنی:

  • شفاف بودن حتی وقتی سخته
  • وفاداری به حقیقت حتی اگه پروژه رو از دست بدی
  • بلد بودنِ «نه» گفتن
  • احترام به مرز خودت، مرز کارفرما، و مرز حقیقت

🟢 تمرین امروز:

فکر کن به یه موقعیت کاری که شاید لازم بود “نه” بگی ولی نگفتی. چی باعث شد؟ ترس؟ طمع؟ رودربایستی؟ و اگه برگردی عقب، چی رو جور دیگه‌ای پیش می‌بری؟


تو بخش بعد، وارد زمین واقعی مشاوره می‌شیم: چطور یه کسب‌وکار رو بفهمی؟ نه با سوال پرسیدن های رسمی، بلکه با شنیدن فضای واقعی‌ش.

یعنی تحلیل وضعیت فعلی.