بخش دوم: ساختن ذهنیت مشاورهای
نگاه متفاوت، نه فقط ابزار متفاوت
سلام. حالا که میدونی مشاور کیه و قراره چی کار بکنه، قبل از اینکه بری سراغ ابزار و مدلها، باید یه چیز مهمتر رو بسازی: مدل ذهنی یه مشاور واقعی.
چون مشاوره، اول از همه یه جور طرز فکره. یه لنز برای دیدن دنیا. یه شیوه گوش دادن، نگاه کردن، و نتیجه گرفتن… که با چیزی که بقیه بهش عادت دارن فرق داره.
مشاور، بیشتر میپرسه تا پاسخ بده
مشاور حرفهای، عجلهای برای “نسخه دادن” نداره. اتفاقاً، هر چی زودتر بخوای بگی «مشکل اینه»، احتمال اشتباهت بیشتره.
👂 ذهن مشاورهای یعنی:
- بیشتر شنیدن تا حرف زدن
- تحملِ ابهام، بدون داوری
- پرسیدنِ سؤالهایی که شاید جواب قطعی نداشته باشن
- کنجکاوی صبورانه، نه فضولی بیوقفه
✋ اگه دنبال حس قهرمان بودن باشی، مشاور خوبی نمیشی. چون نقش تو، «کشف حقیقت»ـه، نه «نمایش دانش.»
تفکیک مسئله از نشانهها
بذار یه مثال بزنم:
مدیر میگه: “فروشمون افت کرده، یه کمپین لازم داریم.”
ذهنت بلافاصله ممکنه بره سمت: تبلیغات، محتوا، قیف فروش… ولی ذهن یه مشاور، میپرسه:
چرا فکر میکنی کمپین راهحلشه؟ این افت از کی شروع شد؟ چه تغییری همزمان باهاش رخ داده؟ توی تیم چه حسی جریان داره؟ مشتری چی میگه؟
🤯 خیلی وقتا چیزی که به عنوان «مشکل» بیان میشه، فقط یه نشونهست. نه خود مسئله.
ذهن مشاورهای دنبال ریشهست، نه سطح.
تعلیق قضاوت: یکی از سختترین مهارتها
تو وارد یه شرکت میشی، میبینی همهچی بینظمه، کارها با تاخیر پیش میره، جلسات شلختهست…
اولین حس؟ “خب اینا بلد نیستن مدیریت کنن.”
اما ذهن مشاورهای میگه:
صبر کن. بذار بفهمی چرا اینجوری شده. شاید آدمها خستهن. شاید امیدی ندارن. شاید یه بحران قبلی هنوز حل نشده. شاید ساختار اساساً ناعادلانست.
🔍 قضاوت زودهنگام، یکی از سریعترین راهها برای کور شدن در مشاورهست.
همزمان تحلیلی باش… و انسانی
ذهن مشاورهای یه ترکیب عجیبه:
- از یه طرف باید دقیق و منطقی و ساختاری فکر کنی
- از طرف دیگه، باید حس کنی، فضا رو، آدمها رو، تن صدا رو
🧠 یعنی هم بتونی مدل SWOT تحلیل کنی، و هم بفهمی چرا یه کارمند وسط جلسه، ساکت و بیانرژی شده.
اونجا جادوی واقعی مشاوره اتفاق میافته: جایی که عددها و احساسات، کنار هم شنیده میشن.
شهود، یه ابزار جدی برای مشاورهست (اگه تمرینش کنی)
شهود، یعنی اون حس ناگفتنیای که میگه «یه چیزی اینجا درست نیست». نه بر اساس داده، بلکه بر اساس نگاه عمیق، تجربه تکرارشونده، و دقت به جزئیات.
ولی شهود رو باید پرورش بدی:
- با حضور واقعی در گفتگو
- با دقت به لحظههایی که همهچی عادی به نظر میرسه ولی نیست
- با بازتابگری (Reflective Thinking)
مشاور قوی، همیشه یه لایه زیر چیزی که بقیه میبینن رو حس میکنه.
استقلال فکری، بدون بیاحترامی
تو قرار نیست دنبال تأیید مدیر بگردی. قرار نیست با جریان همسو شی فقط چون پول میدن.
ولی قرار هم نیست توی هر جلسه، نقش «منتقد تندرو» رو بازی کنی.
💡 ذهن مشاور سالم:
- شجاعانه فکر میکنه
- مؤدبانه بیان میکنه
- مسئولانه اصلاح میکنه
- و بلدِ «نه» بگه، بدون اینکه اذیت بشه
تجربه شخصی
تو یکی از پروژهها، مدیرعامل ازم خواست جلسه اول خروجی بدم. گفتم: “اگه بخواید، میتونم یه نسخه سریع بدم، ولی بدون اینکه واقعیتو بفهمم، احتمالاً بیشتر به ضررتونه.”
ازم خوشش نیومد. ولی موند.
چند هفته بعد، وقتی تصویر کاملتری پیدا کردم، تونستم پیشنهادهایی بدم که خودش گفت: “من اینا رو میدونستم، ولی نمیتونستم درست بچینمشون.”
🧭 ذهن مشاورهای کمک میکنه آدمها «فکر کنن»، نه فقط جواب بگیرن.
جمع بندی مهدی طور
مدل ذهنی مشاور یعنی:
- درک مسئله، نه فقط پاسخ
- تعلیق قضاوت
- گوش دادن عمیق
- حس کردن زیر جریانها
- و ترجمه ابهام به وضوح
🟢 تمرین امروز:
فکر کن به یه موقعیتی که یکی از دوستهات یا همکارات ازت کمک خواسته. اگه قرار بود مشاور باشی، نه دوست یا همفکر، چی میپرسیدی؟ کجا صبر میکردی؟ چی رو نمیگفتی، فقط نگاه میکردی؟
تو بخش بعد، میریم سراغ چیزی که خیلی از مشاورا فراموشش میکنن: اخلاق و مرز. اون خطقرمزهایی که باید بلد باشی، نه برای حفظ ظاهر، بلکه برای سالم موندن.