🤝 چرا «مجموعه مسیر» شکل گرفت؟

و چرا فکر می‌کنم این مسیر، فقط برای تو نیست—برای خودم هم هست.

وقتی توی مسیرهایی که ساختم قدم میزنی، اسمم همه جاش دیده میشه. ممکنه فکر کنی که مهدی فلان موضوع رو کامل بلده، دیگه توی ذهنش همه چیو بسته‌، حالا داره آموزش می‌ده. ولی واقعیتش اینه که خیلی وقت‌ها، من هنوز وسط همون مسیرم.

دارم یاد می‌گیرم، دارم کشف می‌کنم، دارم اشتباه می‌کنم، و دوباره دارم بازنویسی میکنم. و اتفاقاً بیشتر از اون چیزی که شاید از بیرون به نظر بیاد، خودم به این مسیر احتیاج دارم.


📚 چرا اصلاً این مدل ساخته شد؟

من سال‌ها تو فضای واقعی کسب‌وکار کار کردم. از راه‌اندازی تا شکست، از تیم‌ساختن تا از نو ساختن. از تجربه‌های میدانی، حرفه ای ترین دوره های آنلاین بین‌المللی، تا شرکت‌کردن توی جدی‌ترین دوره‌های مشاوره، مدیریت، استراتژی و برند.

و توی همه‌ی این سال‌ها، با یه نیاز مکرر روبه‌رو شدم— نیازی که هیچ دوره‌ای، هیچ کتابی، هیچ مدلی کامل جوابش رو نمی‌داد:

«اگه بخوام یه موضوع مهم رو یاد بگیرم… از کجا شروع کنم؟ چطور جلو برم که گیج نشم؟ و چطور یاد بگیرم که واقعاً به کارم بیاد؟»

از دل همین سؤال بود که ساختار «مجموعه مسیر» شکل گرفت. نه صرفاً به عنوان یه مدل آموزشی، بلکه به عنوان یه نقشه‌ی واقعی برای فکر کردن، فهمیدن، و تصمیم گرفتن.


🛤 چرا ۴ مرحله؟

چون دیدم که برای خودم، هر موضوع جدی‌ای که واقعاً باهاش درگیر شدم، از همین چهار مرحله گذشته:

  1. ورود | Entry یه آشنایی اولیه. یه جرقه. یه تصویر کلی. نه پر از اصطلاح. فقط یه نگاه انسانی.

  2. پایه | Base ساختن مفاهیم. واژه‌ها. چارچوب‌ها. چیزی که بتونی بعداً روش بایستی.

  3. تسلط | Mastery وارد عمل شدن. تمرین، تحلیل، اصلاح. جایی که یادگیری از ذهن می‌ره توی رفتار.

  4. اطلس | Atlas نگاه از بالا. درک جایگاه موضوع توی سیستم‌ها. نه فقط یاد گرفتن، بلکه قرار دادن یادگیری در نقشهٔ زندگی.


🧭 من کجای این مسیرم؟

گاهی جلوترم. گاهی عقب‌تر. ولی همیشه توی مسیرم.

مثلاً وقتی دارم «اطلس رهبری برند» می‌نویسم، ممکنه هنوز خودم توی «تسلط مذاکره» گیر کرده باشم. یا حتی تازه وارد یه موضوع کاملاً جدید شده باشم که هیچ‌چیزی ازش نمی‌دونم— ولی مسیر یادگیریم همینه. همینه که دارم باهاش زندگی می‌کنم.


🤲 این مجموعه، محصول یه ذهن تنها نیست

درسته که مدل و صدا و تجربه از من میاد، ولی برای ساختن چنین ساختاری، از ابزار هم استفاده کردم—اون‌م یه ابزار خیلی ویژه:

یه نسخه‌ی اختصاصی از GPT ساختم به اسم MIKH GPT که دقیقاً بر اساس لحن، فکر، و اولویت‌های ذهنی من طراحی شده. تا بتونه کمکم کنه تو فکر کردن، نوشتن، ساختن، بدون اینکه هویت انسانی و روایت شخصی خودم از بین بره.

تا اون‌چیزی که سال‌ها تجربه‌ش کردم، تبدیل بشه به یه مسیر شفاف برای خودم و برای هر کسی که ممکنه هم‌مسیرم باشه.


🪴 هم‌مسیر یعنی چی؟

یعنی با هم می‌ریم. نه من جلو، تو عقب. نه من بالا، تو پایین.

یعنی ممکنه من الان یه مرحله جلوتر باشم، ولی هیچ‌کدوم از ما هنوز به آخر خط نرسیدیم. هر دو توی مسیر‌ایم. و تا وقتی مسیر هست، یادگیری هم هست.


✍🏻 اگر دنبال همچین چیزی هستی…

نه یک کلاس. نه یک دوره. بلکه یه نوع یادگیری که از تجربه شروع می‌شه، با فکر ادامه پیدا می‌کنه، و با عمل تثبیت می‌شه— من اینجام.

و خوشحال می‌شم اگه تو هم هم‌مسیر من باشی.

مهدی خطیری تابستان ۱۴۰۴