🚪 ورود به مدیریت | Management Entry

مرحلهٔ اول از مسیر مدیریت در The Path Series

خیلی از ما بدون اینکه خودمون بفهمیم، سال‌هاست داریم مدیریت می‌کنیم.

گاهی وقت‌ها توی زندگی شخصی: وقتی باید چندتا کار رو با هم پیش ببری، وقتی باید بین خواسته‌های خودت و بقیه تعادل ایجاد کنی، وقتی باید برای کاری تصمیم بگیری که معلوم نیست نتیجه‌ش چی می‌شه.

و گاهی وقت‌ها توی کار: وقتی باید پروژه‌ای رو جمع کنی، وقتی با آدم‌های مختلف روبه‌رویی، وقتی منابع محدوده، ولی توقعات بالاست.

همهٔ اینا… مدیریتن.


👀 ولی واقعاً مدیریت یعنی چی؟

یه‌چیزیه بین فکر و عمل. بین ساختن و هدایت کردن. بین دیدن تصویر کل، و حرکت دادن اجزای ریز.

مدیریت، فقط درباره‌ٔ برنامه‌ریزی نیست. یا رهبری. یا دستور دادن. یا انگیزه دادن.

مدیریت، بیشتر از همه، یه جور فکر کردنه. یه جور نگاه کردنه به آدم‌ها، منابع، اولویت‌ها و زمان.


✍🏻 اینجا توی مرحلهٔ ورود، قراره فقط نگاه کنیم

نه تکنیک یاد بگیری نه مدل ذهنی دقیق بسازی نه نقش‌هارو بشناسی

فقط قراره به این موضوع، با یه زاویه‌ٔ انسانی نگاه کنی.


🪴 مثلاً به این فکر کن…

  • آیا همیشه کسی که مدیر می‌نامیم، واقعاً داره مدیریت می‌کنه؟
  • آیا کسی که «مدیر» نیست، ممکنه بهتر مدیریت کنه؟
  • مدیریت با رهبری فرق داره؟ یا فقط اسمش متفاوته؟
  • توی فرهنگ ما، وقتی کسی می‌گه «مدیر»، دقیقاً چی تو ذهنش میاد؟ دستور؟ اختیار؟ مسئولیت؟ زور؟ هماهنگی؟

🔍 از خودت بپرس

  • آیا من تا حالا مدیریت کردم؟ حتی بدون اینکه بدونم؟
  • آیا من اصلاً دوست دارم مدیر باشم؟ یا فقط چون لازمه، بهش نزدیک شدم؟
  • آیا مدیریت برام یعنی فشار و کنترل؟ یا معنا و حرکت؟
  • چه مدیرهایی تو زندگیم دیدم که واقعاً اثر گذاشتن؟ چی داشتن که بقیه نداشتن؟

🎒 لازم نیست چیزی بدونی

نه سابقه مدیریت داشته باشی نه تیمی زیر دستت باشه نه حتی علاقهٔ شدید بهش.

فقط کافیه حس کنی مدیریت یه جایی توی زندگیت هست و شاید وقتشه از دور فقط نگاهش نکنی.


در نهایت..

ورود به مدیریت، یعنی بگی بذار یه‌بار دیگه این موضوع رو از اول ببینم—بدون پیش‌فرض. بدون مدل‌های آماده. بدون فشارِ خوب بودن.

فقط ببینم این چیزی که همه اسمشو می‌برن، چطوری ممکنه توی زندگی واقعی من معنی پیدا کنه.

نه با پاسخ، با یه سؤال:

«آیا من الان دارم مدیریت می‌کنم—یا فقط دارم دوام می‌آرم؟»

مهدی خطیری تابستان ۱۴۰۴