بخش سیزدهم: مدیریت به سبک بنیان‌گذار – وقتی قراره همه‌چی از صفر ساخته بشه

تا حالا بیشتر از نقش یه مدیر صحبت کردیم. ولی حالا می‌خوایم وارد یه فاز خاص‌تر بشیم: مدیریتی که از دل «خلق کردن» میاد. مدیریت در قامت بنیان‌گذار.

یعنی جایی که نه‌تنها باید تیم رو هدایت کنی، بلکه باید اول تیم رو بسازی. نه‌تنها باید استراتژی بچینی، بلکه باید اول اصلاً تصمیم بگیری که این بازی ارزش شروع کردن داره یا نه.

فرق مدیر و بنیان‌گذار چیه؟

مدیر معمولاً وارد یه سیستم از قبل ساخته‌شده می‌شه و اون رو بهینه می‌کنه. ولی بنیان‌گذار، توی یه فضای مبهم، از صفر شروع می‌کنه:

  • نه معلومه مشتری هست
  • نه معلومه مدل درآمدی کار می‌کنه
  • نه تیمی هست، نه ساختاری
  • فقط یه «ایده»، یه «حس»، یا یه «فشار درونی» هست که می‌گه: باید بسازم.

بنیان‌گذار، اول باید خودش «باور کنه». بعد تلاش کنه بقیه هم باور کنن.

سؤال اول: چرا می‌خوای شروع کنی؟

اگه بخوام صادق باشم، بگم:

  • اگه فقط دنبال پولی
  • یا فقط از رئیس‌بودن خوشت میاد
  • یا فکر می‌کنی مسیر آسون‌تریه

بی‌خیال شو.

بنیان‌گذاری، مسیریه که ممکنه سال‌ها سود نده. ولی اگه درونت یه چیزی هست که تو رو ول نمی‌کنه… یه مسأله که دلت می‌خواد حلش کنی، یه نیازی که باور داری راه‌حلی براش داری… اون‌وقته که می‌شه شروع کرد.

ساختن از صفر: اول از همه تیم

نقش‌های حیاتی برای شروع:

  • کسی که بتونه کار رو اجرایی کنه (نه فقط حرف بزنه)
  • کسی که بتونه بفروشه یا ارتباط بگیره
  • کسی که نظم و عدد رو بفهمه
  • و مهم‌تر از همه: آدم‌هایی که وسط سختی، جا نزنن

اشتباه بزرگ؟ هم‌تیمی‌هایی که فقط بر اساس رفاقت انتخاب شدن، نه تناسب. یا شریک‌هایی که تعهد ندارن، ولی سهم می‌گیرن.

سیستم‌سازی: برای رشد بدون وابستگی

وقتی همه‌چی روی دوش خودته، رشد نمی‌کنی—فقط شلوغ می‌شی. بنیان‌گذار باید از همون اول فکر کنه:

“اگه یه روز نباشم، این کسب‌وکار می‌چرخه؟”

سیستم‌سازی یعنی:

  • فرآیندها مکتوب باشن
  • وظایف قابل تکرار باشن
  • آموزش‌پذیری وجود داشته باشه
  • و تصمیم‌ها به آدم، نه «فقط به شخص»، وابسته نباشن

سرمایه‌گذاری یا بوت‌استرپ؟

بوت‌استرپ یعنی با حداقل منابع خودت، کم‌کم کسب‌وکار رو بسازی. سرمایه‌گذاری یعنی از بیرون پول بیاری تا رشد سریع‌تری داشته باشی.

هیچ‌کدوم مطلقاً درست یا غلط نیست. ولی اگه سرمایه بیرونی می‌گیری، بدون:

  • مسئولیت‌ت بیشتره
  • باید گزارش بدی
  • باید رشد عددی مشخص نشون بدی

تجربه‌م می‌گه: اگه نمی‌دونی دقیقاً چی می‌خوای بسازی، بهتره اول با سرمایه خودت پیش بری.

زمان ترک؟ یا ادامه دادن؟

تو مسیر بنیان‌گذاری، یه جاهایی می‌رسی که با خودت می‌گی:

“واقعاً این جواب می‌ده؟ یا دارم وقت تلف می‌کنم؟”

اینجا هیچ فرمولی نیست. فقط یه سؤال هست که بهت کمک می‌کنه:

“اگه الان این ایده رو ول کنم، پنج سال دیگه پشیمون می‌شم؟ یا راحت می‌شم؟”

اگه حس کردی پشیمونی، ادامه بده—حتی اگر سخت باشه. اگه حس کردی راحت می‌شی، شاید وقتشه بازطراحی کنی.

خروج یا گسترش؟

اگه ساختی، حالا وقتشه تصمیم بگیری:

  • می‌خوای کسب‌وکار رو نگه داری و بزرگ‌ترش کنی؟
  • یا بسازی، واگذار کنی، و بری سراغ پروژه بعدی؟

هر دوش محترم‌ه. مهم اینه که آگاهانه انتخاب کنی—نه از سر فرار یا هیجان.

تجربه شخصی

وقتی «طراحی آنلاین» رو راه انداختم، نه سرمایه بیرونی داشتم، نه تیم آماده. فقط یه ایده بود: “میشه همه خدمات تبلیغاتی رو در یک پلتفرم یکپارچه ارائه داد.”

سالیان سال طول کشید تا بفهمم چی کار می‌کنم. ولی چون هدفم فقط راه‌اندازی یه شرکت نبود، بلکه ساختن یه زیست‌بوم بود، تونستم وسط سختی‌ها وایستم.

و هنوزم اون ایده، مثل آتیش کوچیکی روشنه.

جمع‌بندی مهدی طور

مدیرِ بنیان‌گذار یعنی:

  • ساختن از دل ابهام
  • دیدن آینده، وقتی هنوز چیزی نیست
  • تیم‌سازی، نه فقط استخدام
  • سیستم‌سازی، نه فقط دویدن
  • و مهم‌تر از همه: زنده نگه‌داشتن اون شعلۀ اولیه، وسط طوفان‌های واقعی

تمرین امروز:

بپرس از خودت:

اگه قرار بود از صفر یه چیزی بسازم، چی می‌ساختم؟ چرا؟ و با کی؟ چی منو زنده نگه می‌داشت تو روزهایی که همه چی خاکستریه؟


تو بخش بعد، می‌ریم سراغ یه نگاه خاص: «مدیریت در ایران» جایی که خیلی چیزها مثل کتاب‌ها نیست—و باید واقعیت‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خودمون رو درک کنیم.